چند دوبیتی و رباعی از آقای نورمراد رضایی h
این شعر در باران آمد
تصنیف " تو ای پری کجایی " ... باران
یک چتر و قدم ، قدم ، دوتایی ... باران
با کسب اجازه بانو از محضرتان
یک بوسه همین جای رباعی ... باران
این شاعر پوچ ، باز آدم شده است
خوابش سر وقت است ، منظم شده است
احساس بد بد بدی دارد باز
یا حضرت عشق ، لطفتان کم شده است
دورم از ...
یک شاخه گل از بهار قالی بفرست
یک بوسه ی شیرین خیالی بفرست
از بی خبری خسته شدم ، درکم کن
یک نامه ... نه ، یک پاکت خالی بفرست
لبریز توام ، خیال خالی شده ام
در وهم ، دچار خشکسالی شده ام
از بس که به جام چشمتان زل زده ام
یک آدم مست لاابالی شده ام
... و دستی باورم را زیر و رو کرد
مرا با وهم برزخ روبرو کرد
نقاب از صورتم یکباره برداشت
مرا پیش خودم بی آبرو کرد
این عقربه از سر قرار آمده است
بی خواب ? چنین لحظه شمار آمده است
لعنت به رباعی که مرا غافل کرد
یک ساعت و نیم است که یار آمده است
تا کی غم نان سر به راهی بخورم
دلمرده هوای این نواحی بخورم
تاریکم و بی تب جنون می سوزم
باید بروم که قرص ماهی بخورم
آن دُر* که شب قدر تو سفتی لو داد
آن حرف قشنگی که نگفتی لو داد
یک عمر پر از راز که با من بودی
این شاعر دست و پا چلفتی لو داد
(دُر) مروارید
شرابی کو ? کجا? مست توام من
تمام عمر دربست توام من
پری جان دست آدم بی نمک بود
نمک پرورده ی دست توام من
*********
بی پنجره ام کمی هوا می خواهم
ساکن شده ام ? بلا ? بلا می خواهم
از این همه زن دلم گرفته یک زن
لبریز جسارت حوا می خواهم
نوشته شده توسط : محسن رستمی فرد